سرم را به دیوار خواهم کوبید برای مظلو میتت ای حسین که معنای واقعی اش را هنوز
مردم سرزمینم نمی دانند. تشنگی برای آنها،سوختن از نرسیدن آب است و بس .
اما برای تورسیدن نه به آب ، بلکه به سرچشمۀ الهی و نوشیدن شراب طهور
از دست فرشتگان مقّرب اوست.
فریاد وای حسین کشته شد....گوش فلک را کر کرده امّا کشته شدن کجا و شهادت
کجا؟! تفاوت باور کردنی نیست!
صدای طبل و شیپور و سنج و زنجیر همراه با نوای خوش مّداحان آدمیان را مسحور
کرده است.درمساجد بر بالای منبر ها مجلس روضه خوانی است و اشک ا فشانی و
ذکر مصیبت. اما کجاست بیان واقعی قیام مردی که کعبه را به عشق کربلا ترک کرد.؟
او خدا را در نینوا یافت ! نه در کعبه! در آنجا سرش را هدیه دادتا عشق را معنا کند و
ثارالله شود ...تنها او فریاد هل من ناصر را در گوشهای ناشنو ا ی مردم تکرار کرد.
زینب در بارگاه یزید بود که واقعه کربلا را زیباترین منظره دانست و فرمود جز زیبایی
چیزدیگری ندیدم.
ای حسین مگر نه اینکه آدمیان برای داشته هایشان می جنگند اما تو برای از دست
دادن داشته هایت خون دادی تا بدست بیاوری آزادگی و عشق را.
در مقابل همه چیزت را،هبه کردی به پروردگارت .
بقیه نوشته را در ادامه مطلب ببینید.
نامت مقدس ترین نام است و نهاده شده بر آنان که عشق تو را در سر دارند.
ای حسین نمازتو در زیر تیر و نیزه دشمن نماز بود نه خم و راست شدن ما با افکار
دنیایی در مقابل معبودی که بی نیاز از نماز است !
دست و دلت هرگز نلرزید وقتی که عباس از اسب به زیر افتاد؟ جز کمرت که خم شد در
داغ برادر .؟اما باز هم تو ایستادی و در مقابل دشمن هرگز خم نشدی.
ای حسین اینک در ماهی دیگر از قیام تو اشگ بر گونه داریم و در اعجاز کربلایت انگشت
به دهان حیران !. وامصیبتا بر ما که باید به حال خود گریه کنیم که کجای کار هستیم ؟
امروز یزیدیان از شمارش بیرونند و مظلومین تاریخ قابل شماره. آیا می توان به ما گفت
مظلوم؟ ما که خود ظالم تر از شمر و ابن زیاد و یزیدو خولی ووووو شده ایم .
شمشیر به کمر نبسته ایم اما زبانمان برنده تر و زهر آگین تر از زهر هلاهل است.
چنان با نیرنگ و فریب و دروغ سر می ُبریم که خون از بینی کسی جاری نمی شود.!
مخلوقاتی هستیم شگفت انگیز و خارق العاده تر از انسان!!!
دسته ها در ظهر عاشورا پراکنده می شوند...چشمها از اشک و سرخی کمی التیام
می یابد و هجوم جمعیت تازه آغاز می شود برای گرفتن غذای نذری که تبرک شده به
نام تو ست و از قدیم گفته اند از دم شمشیر هم شده باید گرفت.
و چه حیف و میلها که دیده ام از هول نرسیدن به شهوت شکم .آدم ابوالبشر چند ظرف
گرفته وچون سیر شده در حد اشباع . نیمه خورده رها کرده و رفته و آن وقت بندۀ خدایی
بی نصیب از آن به گوشه ای نشسته افسرده....
در خاتمه باید گفت چه می کنیم با نام حسین و سر انجام ما چه خواهد شد.؟
تنها به نام او سینه زدن و گریستن کافی نیست. حسین درسی به تاریخ داده که ما
هنوز در ابتدای صفحات آن هم شاید نباشیم.
بیایید کمی بیندیشیم برای این واقعه عظیم و باور نکردنی! شاید اندکی پی بریم حسین
چه گفت که ما هنوز درک نکرد ه ایم از جان گذشتگی اش را .
مردم سرزمینم نمی دانند. تشنگی برای آنها،سوختن از نرسیدن آب است و بس .
اما برای تورسیدن نه به آب ، بلکه به سرچشمۀ الهی و نوشیدن شراب طهور
از دست فرشتگان مقّرب اوست.
فریاد وای حسین کشته شد....گوش فلک را کر کرده امّا کشته شدن کجا و شهادت
کجا؟! تفاوت باور کردنی نیست!
صدای طبل و شیپور و سنج و زنجیر همراه با نوای خوش مّداحان آدمیان را مسحور
کرده است.درمساجد بر بالای منبر ها مجلس روضه خوانی است و اشک ا فشانی و
ذکر مصیبت. اما کجاست بیان واقعی قیام مردی که کعبه را به عشق کربلا ترک کرد.؟
او خدا را در نینوا یافت ! نه در کعبه! در آنجا سرش را هدیه دادتا عشق را معنا کند و
ثارالله شود ...تنها او فریاد هل من ناصر را در گوشهای ناشنو ا ی مردم تکرار کرد.
زینب در بارگاه یزید بود که واقعه کربلا را زیباترین منظره دانست و فرمود جز زیبایی
چیزدیگری ندیدم.
ای حسین مگر نه اینکه آدمیان برای داشته هایشان می جنگند اما تو برای از دست
دادن داشته هایت خون دادی تا بدست بیاوری آزادگی و عشق را.
در مقابل همه چیزت را،هبه کردی به پروردگارت .
بقیه نوشته را در ادامه مطلب ببینید.
نامت مقدس ترین نام است و نهاده شده بر آنان که عشق تو را در سر دارند.
ای حسین نمازتو در زیر تیر و نیزه دشمن نماز بود نه خم و راست شدن ما با افکار
دنیایی در مقابل معبودی که بی نیاز از نماز است !
دست و دلت هرگز نلرزید وقتی که عباس از اسب به زیر افتاد؟ جز کمرت که خم شد در
داغ برادر .؟اما باز هم تو ایستادی و در مقابل دشمن هرگز خم نشدی.
ای حسین اینک در ماهی دیگر از قیام تو اشگ بر گونه داریم و در اعجاز کربلایت انگشت
به دهان حیران !. وامصیبتا بر ما که باید به حال خود گریه کنیم که کجای کار هستیم ؟
امروز یزیدیان از شمارش بیرونند و مظلومین تاریخ قابل شماره. آیا می توان به ما گفت
مظلوم؟ ما که خود ظالم تر از شمر و ابن زیاد و یزیدو خولی ووووو شده ایم .
شمشیر به کمر نبسته ایم اما زبانمان برنده تر و زهر آگین تر از زهر هلاهل است.
چنان با نیرنگ و فریب و دروغ سر می ُبریم که خون از بینی کسی جاری نمی شود.!
مخلوقاتی هستیم شگفت انگیز و خارق العاده تر از انسان!!!
دسته ها در ظهر عاشورا پراکنده می شوند...چشمها از اشک و سرخی کمی التیام
می یابد و هجوم جمعیت تازه آغاز می شود برای گرفتن غذای نذری که تبرک شده به
نام تو ست و از قدیم گفته اند از دم شمشیر هم شده باید گرفت.
و چه حیف و میلها که دیده ام از هول نرسیدن به شهوت شکم .آدم ابوالبشر چند ظرف
گرفته وچون سیر شده در حد اشباع . نیمه خورده رها کرده و رفته و آن وقت بندۀ خدایی
بی نصیب از آن به گوشه ای نشسته افسرده....
در خاتمه باید گفت چه می کنیم با نام حسین و سر انجام ما چه خواهد شد.؟
تنها به نام او سینه زدن و گریستن کافی نیست. حسین درسی به تاریخ داده که ما
هنوز در ابتدای صفحات آن هم شاید نباشیم.
بیایید کمی بیندیشیم برای این واقعه عظیم و باور نکردنی! شاید اندکی پی بریم حسین
چه گفت که ما هنوز درک نکرد ه ایم از جان گذشتگی اش را .
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ ساعت 19:19 توسط حسام سلیمانی
|