سكه
در خلال يك نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نيروي عظيمي از دشمن را داشت. فرمانده به پيروزي نيرو هايش اطمينان كامل داشت ولي سربازان دو دل بودند.
فرمانده سربازان را جمع كرد، شكه اي از جيب خود بيرون آورد، رو با آنها كرد و گفت: سكه را بالا مي اندازم، اگر رو بيايد پيروز مي شويم و اگر پشت بيايد شكست مي خوريم.
بعد سكه را به بالا پرتاب كرد. سربازان همه با دقت به سكه نگاه كردند تا به زمين رسيد.
سكه به سمت رو افتاد.
سربازان نيروي فوق العاده اي گرفتند و با قدرت به دشمن حمله كردند و پيروز شدند.
پس از پايان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت: قربان شما واقعا مي خواستيد سر نوشت جنگ را به يك سكه واگذار كنيد؟
فرمانده با خونسردي گفت: بله، سكه را ببين!
هر دو طرف سكه رو بود!
+ نوشته شده در یکشنبه ششم تیر ۱۳۸۹ ساعت 19:15 توسط حسام سلیمانی
|